«شعله»ساخته رامش سیپی نه تنها فیلم محبوبی در میان هندی هاست بلکه در ایران هم پرطرفدارست.سال گذشته در یک نظر خواهی از مردم هند«شعله» محبوب ترین فیلم شناخته شد.شخصیت منفی فیلم جبار سینگ(با نقش افرینی امجد خان)، شیر یا خط های «جی»(آمیتاب بچن) با سکه ایی که دو طرفش یک شکل بود،پرچانگی های بسنتی(هما مالینی)،کاریزمای میان بسنتی و ویرو(درمندرا) که از عشق واقعی آنها در پشت صحنه نشات می گرفت همه و همه در ذهن علاقه مندان سینمای هند باقی مانده است.کافه سینما به مناسبت صدسالگی سینمای هند ، نمایش سه بعدی فیلم در هند ده نکته جالب از دوران تولید فیلم را منتشر می کند.
۱-درمندرا می خواست نقش جبار سینگ یا تاکور بالدو سینگ را ایفا کند.اما وقتی شنید که نقش ویرو را به سانجیو کمار داده اند،تغییر عقیده داد. در پایان فیلمنامه، شخصیت ویرو با بسنتی دهکده را ترک می کند. در آن دوران درمندرا و سانجیو کمار هردو در رقابت برای جلب نظر هما مالینی بودند.در نهایت هما مالینی با درمندرا ازدواج کرد و صاحب دو دختر شداما زندگی شخصی سانجیو کمار(بازیگر نقش تاکور) تراژیک بود و در تنهایی و جوانی مرد.
۲-نخستین گزینه برای نقش جبار سینگ ، دنی دنزگوپتا بود اما او از پروژه کنار کشید چون مشغول فیلمبرداری «دارماتما»ی فیروز خان در افغانستان بود.
۳-می گویند ساچین بازیگرنقش جوان ناکام احمد که توسط افراد جبارسینگ کشته می شود،به عنوان بخشی ا ز دستمزدش یک یخچال هدیه گرفت.
۴-هما مالینی از فیلمنامه نویسان "شعله" سلیم-جاوید درخواست کرد که هیچ صحنه مشترکی با تاکور نداشته باشد چراکه به تازگی او درخواست ازدواج سانجیو کمار را رد کرده بود.گفتنی است که سلیم –جاوید نام هنری سلیم خان و جاوید اختربود.جاوید اختر حالا یکی از ترانه نویسان مشهور سینمای هند است و دو فرزندش فرحان و زویا از فیلمسازان مطرح ،سلیم خان مدتهاست حاشیه نشین است ولی او پدر ستاره ی مهم این روزهای سینمای هند سلمان خان است .بازیگری، سودای سلیم خان در جوانی بود که توسط پسر بزرگش به بار نشست.
۵-در سکانسی که «جی» به ملاقات خاله بسنتی می رود تا او را برای رفیق اش ویرو خواستگاری کند،دیالوگ ها متاثر از رویدادی واقعی بود.در واقع گفت وگویی بود که سلیم خان با مادرِ هانی ایرانی (همسر نخست جاوید اختر) داشت.در واقعیت سلیم خان ،برای دوستش جاوید اختر به خواستگاری دختر محبوب او رفته بود.
۶-در دوران فیلمبرداری همسر امیتاب بچن ،جایا باچان(بازیگر نقش عروس بیوه تاکور) باردار بود. زمان اکران شعله دومین فرزندش آبیشک را حامله بود.
۷- ابتدابرای نقش «جی» شاتروگان سینها را انتخاب کردند ولی سلیم خان تهیه کننده را متقاعد کرد که آمیتاب باچان برای نقش مناسب تر است.آمیتاب باچان با این فیلم ستاره شد.
۸-نخست سلیم-جاوید ،فیلمنامه را برای ساختن به منموهان دسایی پیشنهاد دادند.ولی او مشغول فیلمبرداری «چاچا یاتیجا» بود و نتوانست پیشنهاد را قبول کند.
۹-فیلمبرداری سکانس سرقت در قطار بیست روز طول کشید و لوکیشن قطار خط بمبئی –پونا نزدیک پانول بود.
۱۰-محل مخفی گاه جبارسینگ در صخره های رامناگارام نزدیک بنگلور فیلمبرداری شد.بخشی از شهر رامناگارام در تجلیل و ستایش از رامش سیپی (کارگردان شعله) به سیپی ناگار تغییر نام یافت.
دومین صنعت بزرگ فیلمسازی جهان، قطعا سینمای هندوستان است. میگویند در هند برای بسیاری از مردم، سینما از نان شب واجبتر است. با اینکه سینمای هند اکثراً برای مصرف داخلی فیلم تولید میکند، اما این سینما از گذشتههای دور در ایران و کشورهای عربی طرفداران زیادی دارد. تا همین دهههای اخیر خود دستاندرکاران سینمای هند هم باور نمیکردند که فیلمهایشان در جایی خارج از آسیا بیننده داشته باشد. اما چندین سال پیش شاهرخ خان ستارهی سینمای بالیوود که برای اکران فیلمش، “ام شانتی ام” به جشنواره برلین رفته بود. وقتی با بیخیالی بر روی فرش قرمز قدم میزد، با فریاد مردمی که از او استقبال میکنند، متعجب میشود. به گفته شاهرخ خان دختران آلمانی از دختران هندی بلندتر فریاد میزدند.
قبل از انقلاب که اکران فیلمهای خارجی مجاز بود، سینمای هند سهم ویژهای از فروش سینمای ایران را به خود اختصاص میداد. بعد از انقلاب و ممنوعیت اکران فیلمهای خارجی، فیلمهای هندی به طور غیرمجاز و بر روی نوارهای بتامکس و ویاچاس به خانههای مردم راه پیدا کردند. برای ما که سن و سالمان به دیدن فیلم هندی در سالن سینما نمیرسد، فیلم هندی در ویدئو همیشه جزئی از نوستالژی دوران کودکیمان است. فیلمهایی که قهرمانانش بدون توجه به داستان و موقعیت، ناگهان زیر آواز میزنند و شروع به رقص میکنند.
10 فیلم نوستالژیک هندی به ترتیب سال تولید:
1) آقای 420 (Shree 420)، کارگردان: راج کاپور، 1955
بازیگران: راج کاپور، نرگس
خلاصه داستان: پسر جوان روستایی به دنبال سرنوشتش به شهر میآید و با معلمی جوان آشنا میشود، اما زنی افسونگر او را به کارهای خلاف میکشاند. فیلم با برگشت مرد جوان به دامان عشق و معصومیت به پایان میرسد.
توضیح: داستان همیشه مورد علاقهی شرقیها، مثلث عشقی مرد ساده، دختر ساده و زن فریبکار و عاقبت خوش. آهنگ معروف “اینچیکه دانا” که سالها به عنوان نماد فیلم هندی در ایران استفاده میشد، یکی از آهنگهای این فیلم است.
2) سنگام (Sangam)، کارگردان: راج کاپور، 1964
بازیگران: راج کاپور، راجندرا کومار، ویجینتیمالا
خلاصه داستان: داستان یک مثلث عشقی، دو دوست همزمان عاشق یک دختر میشوند و یکی فداکاری میکند. اما پایان داستان غمانگیز است.
توضیح: راج کاپور اسطورهی سینمای هند که همیشه بین سینمای هنری و گیشه در نوسان بود، ملودرامی می سازد که تا سالها اشک تماشاگران سینما را درمیآورد. بعدها بارها در سینمای هند و ایران، این داستان دوبارهسازی شد. بنابر شنیدهها (از منابع نیمه موثق) سنگام به هنگام اکران در ایران بسیاری از رکوردهای فروش را جا به جا کرد.
3) بیا در آغوشم (Aa Gale Lag Jaa)، کارگردان: منموهان دسای، 1973
بازیگران: شاشی کاپور، شرمیلا تاگور
خلاصه داستان: عشق یک پسر از طبقه پائین و یک دختر متمول. پسر برای نجات جان دختر از یخزدگی با او همبستر میشود، فرزند حاصل پیش پدر و دور از مادر میماند. سالها بعد پدر و فرزند و مادر دوباره همدیگر را ملاقات میکنند و به هم میرسند.
توضیح: ماجرای بچهدار شدن ناخواستهی یک زوج که یکی از عجیبترین داستانهای تاریخ سینماست، به همراه صحنه رقص بر روی یخ زوج جوان فیلم و صحنهی پایانیندی اشکانگیز وصال دوبارهی عشاق، آن را بین تماشاگران ایرانی محبوب کرد.
4) شعله (Sholay)، کارگردان: رامش سیپی، 1975
بازیگران: درمندرا، آمیتا باچان، هما مالینی، امجد خان
خلاصه داستان: به درخواست یک پلیس بازنشسته، دو قانونشکن اجیر میشوند از اهالی یک روستا در برابر راهزنان حفاظت کنند. هر دو در روستا عاشق میشوند، اما قرار نیست هر دو زنده بمانند.
توضیح: شبهوسترن سینمای هند که اقتباسی آزاد از فیلم هفت دلاور (The Magnificent Seven) که خود برداشتی از هفت سامورایی (Seven Samurai) بود. با نگاهی به فیلمهای بوچ کسیدی و ساندنس کید (Butch Cassidy and The Sundance Kid) و این گروه خشن (The Wild Bunch). تلفیق سه ژانر حادثهای و رمانس و کمدی هم در هند و هم در ایران تماشاگران زیادی را به سالنهای سینما کشاند و از آمیتا باچان ستارهای شکستناپذیر ساخت. از نقاط قوت اصلی فیلم شخصیت منفی فیلم (جبار سینگ) بود (با بازی امجد خان و دوبله خوب اکبر زنجانپور) که در ایران به ضربالمثل تبدیل شد. صحنهی رقص و آواز معروف آن “رقص بر روی شیشه”.
5) امر اکبر آنتونی (Amar Akbar Anthony)، کارگردان: منموهان دسای، 1977
بازیگران: آمیتا باچان، ریشی کاپور، وینود کانا، پروین بابی
خلاصه داستان: سه برادر در کودکی از پدر و مادر و از همدیگر جدا میشوند. سالها بعد وقتی یکی مسیحی، یکی مسلمان و یکی هندوست، همدیگر را پیدا میکنند و برای مقابله با تبهکاران با هم متحد میشوند.
توضیح: داستان بارها تعریف شدهی سینمای هند، برادرانی که در کودکی همدیگر را گم میکنند و در بزرگسالی به هم میرسند اما با طعم گفتگوی ادیان و طنزی که در فیلم جا افتاده، به همراه آهنگ معروف “امر اکبر آنتونی”.
6) قانون (قدرت) (Shakti)، کارگردان: رامش سیپی، 1982
بازیگران: آمیتا باچان، دلیپ کومار
خلاصه داستان: پسری که از پدر پلیسش دل خوشی ندارد، به تبهکاران ملحق می شود. پدر و پسر در مقابل هم قرار میگیرند، پدر وظیفهشناس باید قانون را اجرا کند.
توضیح: فیلمی که برخلاف بقیهی فیلمهای لیست از تلویزیون ایران پخش و معروف شد، بدون صحنه های رقص و آواز. آمیتا باچان (با دوبلوری استاد خسروشاهی) که نامش در این فیلم “ویجی” بود تا سالها در ایران به این نام شناخته میشد.
7) ملکه مارها (نگین) (Nagina)، کارگردان: هارمش مالهوترا، 1986
بازیگران: سریدوی، ریشی کاپور، امریش پوری
خلاصه داستان: پسری متمول پس از سالها به شهرش بازمیگردد. عاشق دختری میشود و با او ازدواج میکند، غافل از اینکه دختر ملکهی مارهاست و مارگیری قدرتمند به دنبال شکار او.
توضیح: ملکهی مارها به غیر از ماجراهای عاشقانه کمی هم جادو در ترکیب خود دارد و بازیگر درشت چشم و زیبایی که تازه در حال اوجگیری است، سریدوی. صحنه رقص و آواز همراه با مارگیری از صحنههای مورد توجه فیلم است. به دلیل موفقیت فیلم قسمتهای 2 و 3 آن نیز ساخته شد.
8) دل (Dil)، کارگردان: ایندرا کومار، 1990
بازیگران: امیر خان، مادهوری دیکشیت
خلاصه داستان: دختر و پسری جوان که عاشق هم هستند به دلیل مخالفت خانوادهی دختر نمیتوانند ازدواج کنند، پس از خانه فرار میکنند. اما خانوادهی دختر آنها را رها نمیکنند.
توضیح: ملودرام اشکانگیز به سبک لیلی و مجنون، عشاق جوانی که عاقبتی تلخ دارند، داستان مورد علاقهی ایرانیها. با دو ستارهی خوشچهره و نوظهور سینمای هند.
9) لمحه (Lamhe)، کارگردان: یاش چوپرا، 1991
بازیگران: آنیل کاپور، سریدوی
خلاصه داستان: مرد جوانی که برای به دست آوردن عشق دختری شکست خورده است، ترک دیار میکند. سالها بعد که به کشور برمیگردد، با دختر عشق سابقش که مرده، مواجه میشود و با فرزند عشق از دست رفته، دوباره عشق را تجربه میکند.
توضیح: ملودرامی با موضوعی بحثانگیز به کارگردانی یاش چوپرا از مهمترین کارگردانان و تهیهکنندگان سینمای هند. به نظر میرسد داستان عجیب فیلم (ایجاد رابطه با فرزند عشق دوران جوانی) به موفق شدن فیلم کمک زیادی کرده است.
10) کوچ کوچ هوتاهه (چیزی اتفاق میافتد) (Kuch Kuch Hota Hai)، کارگردان: کران جوهر، 1998
بازیگران: شاهرخ خان، کاجول، رانی موکرجی
خلاصه داستان: دختری 8 ساله نامهای از مادر مردهاش پیدا میکند که در آن مادرش داستان عشق همکلاسی دوران مدرسهاش را به پدرش شرح داده است. دختربچه سعی میکند پدرش را به دوست قدیمیاش برساند و موفق می شود.
توضیح: مقدمهی ورود سینمای هند به هزارهی دوم، این فیلم آن سال تمام جایزههای سینمای هند را از آن خودش کرد و رکورد فروش را شکست و شاهرخ خان به بالاترین نقطهی سینمای هند پرتاب کرد. مثلث عشقی دو دختر و یک پسر، عشق دوران مدرسه و برخلاف سنگام پایان خوش، آن چیزی بود که مردم در قرن 21 دوست داشتند. صحنه رقص و آواز معروف سه نفره با آواز “کوچ کوچ هوتا هه”.
تا یکی دو دهه پیش سینمای هند فقط برای تولید داخل فیلم تولید میکرد و به غیر از ساتیاجیترای کارگردانی با اعتبار جهانی دیگری در آن اطراف به چشم نمیخورد. سینمای هند پر است از اشکالات ساختاری و منطقی، کلیشههایی که به راحتی میشود آنها را حدس زد، شخصیتهایی که منطقی رفتار نمیکنند یا قدرت فراانسانی دارند. از هر فیلم بالیوودی میشود صدها اشکال فنی گرفت، در تمام ساختارها از فیلمنامه و کارگردانی گرفته تا بازیگری، تدوین ، طراحی صحنه و لباس و . . . اما نباید فراموش کنیم که همین سینمای سر تا پا اشکال، مورد علاقهی حداقل یک میلیارد نفر در هند و تعداد زیادی در نقاط مختلف دنیا، مخصوصاً ایران است.
در ایران به خاطر نزدیکی فرهنگ شرقی هند به ما، آشنا بودن قهرمانان، استفاده بسیار کم از صحنههای بیپردهی جنسی، استفاده بیحد و حصر از صحنههای رقص و آواز و پایان خوش داستان همیشه فیلمهای هندی گزینهای برای تماشا بوده و هست. شاید در حال حاضر بسیاری از دوستان روشنفکر به محض شنیدن اسمی از سینمای هند روی ترش میکنند و کلمات تحقیرآمیز را پشت هم قطار میکنند، اما ما فراموش نمیکنیم که قسمتی از کودکی ما با همین داستانهای بیمنطق و شل و ول ساخته شده است.